داستان فروش های موفق در کسب و کار

آموزش فروش در زمان بحران, روشهای فروش موفق, چگونه فروش بیشتری داشته باشیم, آموزش کسب و کار موفق,آموزش بازاریابی

داستان فروش های موفق در کسب و کار

آموزش فروش در زمان بحران, روشهای فروش موفق, چگونه فروش بیشتری داشته باشیم, آموزش کسب و کار موفق,آموزش بازاریابی

اندکی تامل

اندکی_تامل 


شیخی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش رادعوت کرد

اطعمه فراوان بود که برق رفت.یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود شیخ گفت ما ڪه همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟! یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولایی دارند. 

سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند 

و با دست دیگر جیب خلایق خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.