دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 108 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مدیریت بحران
تعریف بحران :
ویژگی¬های بحران :
مراحل یک بحران :
انواع بحران :
1- بحرانهای ناشی از حوادث و سوانح طبیعی،
2-بحرانهای غیرطبیعی
الف- بحرانهای اجتماعی و فرهنگی
ب- بحرانهای اقتصادی، مالی
ج- بحرانهای امنیتی
د- بحرانهای اطلاعاتی
ه- بحرانهای زیست محیطی
و- بحرانهای انسانی
تعریف بحران سازمانی :
انواع بحران سازمانی :
الف ـطبقه¬بندی بحرانها از لحاظ ناگهانی بودن یا تدریجی بودن آنها:
ب ـ طبقه¬بندی بحران از دیدگاه «پارسونز»:
بحرانهای فوری:
بحرانهایی که به صورت تدریجی ظاهرمی¬شوند:
بحرانهای ادامه¬دار:
ج ـ طبقه¬بندی بحرانها از دیدگاه «میتراف »:
جدول 2-1. انواع بحران از دیدگاه میتراف(منبع: رضوانی، 1385)
د) طبقه بندی بحران ها با توجه چگونگی بوجود آمدن آنها :
- مدیریت بحران :
ضرورت مدیریت بحران:
چرخه مدیریت بحران :
- پیشگیری از بحران:
- کاهش اثرات مخرب بحران:
- آمادگی:
- امدادرسانی:
- بهبودی:
- توسعه عمرانی:
نظریه های مدیریت بحران :
- نظریه تعادل در مدیریت بحران :
شکل 2-2. مدل مدیریت بحران تعادلی
- نظریه مدیریت شناور(جزیره¬ای) :
مدلهای مدیریت بحران:
الف- مدل بارنت31
شکل 2-3. مدل مدیریت بحران، تحلیل استراتژیک بارنت(منبع: بودرئوکس، 2006: 11).
ب ـمدل مدیریت بحران پیرسون و میتراف :
ج- مدل واکنشی در مقابل مدل پیش فعال :
شش گام موثر در مدیریت بحران:
گام اول - مواجهه با بحران:
گام دوم- احساس بحران:
گام سوم - مداخله و اقدام:
گام چهارم – بازاندیشی:
گام پنجم - برنامه نوسازی:
گام ششم- اقدامات نهایی:
لزوم سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان در مدیریت بحران :
مهمترین اقدامات در مواجهه با بحران :
مهمترین اقداماتی که می توان در هنگام بروز بحران انجام دا د عبارتند از : ( یقین لو ، 1383 ، ص 61 )
منابع
مدیریت بحران
تعریف بحران :
بحران از ریشه یونانی در معنای جورکردن، قضاوت، لحظه حساس و مشاجره گرفته شده است. بحران به معنای تغییر ناگهانی است که در جریان یک بیماری پدید میآید و صفت ویژه آن معمولاً بروز حوادث و وخامت است. در معنای مجازی، شرایط و اوضاع یا دورانی خطرناک و فاقد اطمینان را میرساند. بحران، حالت و فرایندی است که با آن تعادل ناپدید میشود و از انتقالی نسبتاً اجتناب ناپذیر به سوی شرایط و اوضاعی دیگر خبر میدهد(لاوروس ، 2003: 386).
مینزبرگ و همکارانش معتقدند که بحران در اثر وقوع فوری، ناگهانی و غیر منتظره حوادث و یا اتفاق بوجود میآید که توجه فوری و فوتی به آن برای اخذ تصمیمی فوری ضروری است. در تعریف دیگر، بحران چنین بیان شده است؛ هرگاه در مسیر تحقق اهداف از پیش طراحی شده، حالت پیش بینی نشدهای رخ دهد که انتظارات و مطلوبهای دیگر ما را متأثر سازد یک بحران روی نموده است. (موسی¬خانی، 1369:14)
برای بحران تعاریف زیاد دیگری نیز آورده شده است که وجه مشترک همه آنها، تهدید وضعیت موجود بوده و تفارق آنها در شرایط فرعی هر وضعیت است. محمد رضا تاجیک در کتاب «مدیریت بحران» به این مقوله از
دید سیستمی نگریسته و میگوید: از منظر سیستمی بحران به وضعیتی اطلاق میگردد که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن [سیستم فرعی] را مختل کرده و پایداری آن را برهم زند. (تاجیک،1379: 61)
البته بحران یک امر نسبی است، پیتر بروک در این خصوص میگوید: بحرانها در جهان زیست نمیکنند، آنها در گفتمان زیست میکنند. بحرانها رویدادهای واقعی نیستند بلکه ارزیابیهای اهمیت آن چیزها هستند که دارد اتفاق میافتد. بحرانها شناخت و آگاهی ویژهاند که به برداشتها از اختلال در وضعیتهای موجود وابستهاند که به دگرگونیهای ناگهانی و غیره منتظره که پرداختن به آنها دشوار است، میانجامد. بحرانها را نمیتوان دید چون آنها ساختارهای نظامهای ارزشی هستند. بحرانها، رویدادهایی هستند که با نظامهای الزامات کنشها که تصور میشود پیامدهای ناخوشایند رویدادها را از میان میبرند ارتباط دارند.
به بیان دیگر میتوان گفت بحرانها شکلهای خاصی از گفتمان هستند که بر پایه و اساس رمزهای مشخص شکل میگیرند. این رمزها گاهی از رویدادهای گذشته را با پیش بینیهای مشخصی از پیامدهای قریب الوقوع یا آتی ترکیب میکنند و به این ترتیب بحرانها را از رویدادهای فاجعه آمیز تمیز میدهند و آنها را در مقایسه با حوادث صرفاً فاجعه آمیز به مشکلات جامعه شناختی پیچیدهتری تبدیل میکنند(رابوی،1377 :210).
«واینر» و «کان» در یک نگرش جامع و همه جانبه برای بحران تعاریف زیر را بیان کرده اند(کومبز ، 2007):
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 73 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
هوش هیجانی
تعریف
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی
-اهمیت هوش هیجانی
- تاریخچه هوش هیجانی
- سابقه نظری مفهوم هوش هیجانی
- دیدگاه توانایی (پردازش اطلاعات)
- دیدگاه مختلط
- هوش هیجانی از نقطهنظر گلمن
آگاهی از هیجانات خود
کنترل هیجانات
خود انگیختگی
تشخیص هیجانات در دیگران
کنترل روابط
- هوش هیجانی از نقطه نظر بار ـ آن
- عوامل مؤثر در هوش هیجانی
شناخت عواطف شخصی:
به کار بردن درست هیجان ها :
برانگیختن خود:
شناخت عواطف دیگران:
حفظ ارتباط ها :
فهرست منابع
منابع فارسی
منابع لاتین
هوش هیجانی
تعریف
گلمن برای طرح هوش هیجانی مدیون دانشمندان زیادی است که با ارائه تحقیقات خویش، راه را برای کتاب هوش هیجانی هموار کرده¬اند. سال¬های زیادی بر روان شناسی حاکم بود که مهم ترین استعداد افراد را بهره¬ی هوشی یا هوش بهر می-نامیدند و با همین استعداد، پذیرش و گزینش کارمندان را انجام می¬دادند که افراد، یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال، چنین متولد شده¬اند و کار زیادی برای آن¬ها نمی¬توان انجام داد. این طرز تفکر در جامعه آن زمان - که گاردنر آن را دوران تفکر هوش بهری می¬نامد- نیز نفوذ کرده بود. گاردنر هوش شخصی را به عنوان یکی از زیر مجموعه¬های فرعی هوش معرفی می¬کند (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389). هوش¬های شخصی عبارتند از:
1- دانش دورن شخصی که این امکان را میسر می¬سازد که یک مجموعه از احساسات بسیار متفاوت و پیچیده را بررسی و نمونه یابی می¬کند.
2- دانش بین فردی، توانایی درک و ایجاد تفکیک بین حالات، روحیات، انگیزه¬ها و مقاصد دیگران است که همه¬ی این توانایی¬ها از زیر مجموعه¬های هوش هیجانی است.
در نهایت گلمن هوش هیجانی را نوع دیگری از هوش می¬داند که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم¬های مناسب در زندگی است. توانایی اداره¬ی مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش¬هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه می¬کند (سبحانی نژاد و یوزباشی، 1387).
بنابراین با توجه به دیدگاه دانشمندان طرفدار هوش هیجانی که رد صفحات بعد توضیح داده خواهد شد. باید توجه داشته باشیم، این که هوش هیجانی چیست؟ هوش هیجانی را نمی-توان با چند اصطلاح تعریف کرد، زیرا هوش هیجانی بر خلاف هوش عمومی که معمولآ یک استعداد و توانایی ذاتی و ثابت تلقی می-شود، شامل مجموعه¬ای از توانایی¬ها و مهارت¬هاست که از لحظه¬ی تولد، توانایی یادگیری آن را دارد و یک توانایی ارثی، ذاتی و ثابت نیست؛ بلکه در طول زمان بر حسب این که فرد در چه محیط فرهنگی باشد و چه نوع آموزشی ببیند و چه قدر از این توانایی¬ها را یاد بگیرد برخوردار می¬شود. بنابراین هوش هیجانی طیف گسترده¬ای از مهارت¬هاست که برجسته¬ترین آن¬ها مهارت اجتماعی است که بر خودآگاهی بنا می¬شوند. یعنی توانایی شناخت دقیق احساسات، عواطف و ویژگی¬های خود. زیرا تا فردی احساسات و عواطف و احساسات دیگران را بشناسد و لذا در برقراری رابطه¬ی مفید و سالم ناتوان خواهد بود (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389).
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (که ضریب آن با EQ نشان داده میشود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفه¬ی هیجانها را به طور موفقیت¬آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مؤلفه¬ی شناختی، مؤلفه¬¬ی فیزیولوژیکی و مؤلفه¬ی ¬رفتاری). دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفق¬تر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی(IQ) نمیتواند به خوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشم¬اندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ - یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوع¬تر از امروز تشکیل میدادند- تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدوره¬ایهای ضعیف¬تر خود موفق¬تر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریه-ی هوش عاطفی رشد چشم¬گیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه-ی گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزه¬ی مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش هیجانی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست (گلمن، 2000، ترجمه¬ی پارسا، 1389؛ گارسیا- سانچو ، سالگوئرو و فرناندز- بروکال ، 2014).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
خلاصه ای از کار:
تعریف اضطراب :
درباره اضطراب تعاریف گوناگونی مطرح است که ما به طرح برخی از این تعاریف می پردازیم .
1-اضطراب یک نوع حالت عاطفی است که با احساس نا امنی مشخص میشود که این حالت بیشتر با دلهره و تشویش اشتباه میشودکه لکن وجه تمایز آن فقدان تغییرات بدنی چون احساس خفگی ،عرق کردن، ازدیاد ضربان نبض و..که از نشانه های مشخص دلهره به شمار میروند،می باشد.بسیاری از مکتبها کوشیدند که براساس اصول مواضع خود بروز اضطراب را توجیه و تفسیر کنند و جالب اینکه از نظر تئورسینهای تعلیم و تربیت ،این حالت نوعی گرایش اکتسابی محسوب میشود ، ولی روانکاوان برعکس اضطراب را مولود ناکامیهای انگیزه شهوانی .ممنوعیتهای فرامن به شمار آورده اند و این خطری است که مستقیما متوجه ((من)) یعنی متوجه شخصیت ذی شعور میگردد که با این پیش آگهی میتواند با اقدامات مناسب به جواب گویی پردازد ویا مکانیزمهای تدافعی خود را به تحرک و فعالیت وادار سازد(رزم آزما،1385).
.............
نظریه های اضطراب :
ما دراین بخش به بررسی دیدگاهها ومکاتب گوناگون موجود در زمینه ی اضطراب خواهیم پرداخت.
نظریه روانکاوی :
نظریه پردازان روان پویایی بر این باورند که رویدادهای روانی درونی و انگیزه های ناهشیار عوامل تعیین کننده اضطراب به شمار می ایند به باور آنها هنگامی که توقعات محیطی افزایش یابد یا هنگامی که تنش در درون دستگاه نهاد – خود فراخود بروز کند خود دستخوش اضطراب می گردد (آزاد،1382). فروید اضطراب روان رنجور را نتیجه یک تعارض ناهشیار می دانست که بین تکانه های نهاد و محدودیتهایی که خود و فراخود اعمال می کنند ایجاد می شود از آنجا که بسیاری از تکانه های نهاد با ارزشهای اجتماعی یا شخصی در تضاد هستند آدمی را دستخوش تهدید می کنند (اتکینسون و همکاران،1386).
...............
نظریه رفتارگرایی :
درمانگران و نظریه پردازان رفتارگرا اختلالات اضطرابی را نتیجه یادگیری های غلط و شرطی شدن می دانند یک موقعیت استرس را که با موقعیتهای استرس زای قبلی شبیه است ممکن است موجب برانگیختگی اضطراب در فرد شود (آزاد،1382).
...............
دیدگاه زیست شناختی :
گر چه هیچ علت مشخصی برای اختلالات اضطرابی شناخته نشده است اما به نظر می رسد که علل زیستی در ایجاد آنها نقش داشته باشد . مثلاً آشکار شده است که داروهای آرام بخش در کاهش اضطراب موثرند و همچنین نقش وراثت در اختلالات اضطرابی موضوعی است که آن را انکار نمی توان کرد(آزاد،1382).
.................
نظریه های شناختی:
نظریه پردازان شناختی اعتقاد دارند که رویدادها و مشکلات عامل بروز اضطراب و استرس نیستند بلکه تعبیر و تفسیر فرد از این رویدادهاست که ممکن است منجر به این مشکلات گردد. نظریههای شناختی عمدتا بعنوان یک رویکرد و درمانی و توضیع برای افسردگی ارائه شدند این نظریه ها اخیرا بیشتر در زمینه اضطراب بکار برده شده اند زیرا در درمان اضطراب نیز موثر و دارای کاربرد تشخیص داده شده اند اگر چه نظریه پردازان مختلف تا حدی با هم اختلاف نظر دارند اما نظریه های شناختی بطور کلی می گویند که اضطراب در پی ارزیابی غلط یا درست موقعیتی که موجب احساس خطر در شخص می شود تداوم می یابد روشهای درمان شناختی علاوه بر تحلیل مفصل و باز ساده الگوهای غلط و غیر منطقی تفکر همچنین تمرینهای رفتاری در وضعیتهای مختلف را بعنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرایند درمان بکار می برند. (دادستان، 1386).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 88 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 83 |
خلاصه ای از کار:
- اهمیت تناسب جرم با مجازات
مجازات متناسب با جرم، مجازاتی است که به تصریح درجات عدم تأیید اجتماعی رفتار مجرمانه پرداخته و مقدار قبح عمل را به زعم جامعه معلوم سازد. سزادهی در طول تاریخ با قرائات مختلفی بیان شده است؛توجیهاتی مثل جبران دین، الغای جرم، تهذیب مجرم، اصلاح امتیاز ناعادلانه، ارضاء احساسات و انتقال پیام سرزنش. اگر مجازات را عاملی برای جبران و ادای دین مجرم به جامعه بدانیم از آنجا که جرم شدیدیتر بدهی سنگینتری ایجاد میکند پس جبران آن نیز باید به همان نسبت سنگینتر باشد؛چنانچه مجازات کردن مجرم را باعث الغاء و محو جرم بدانیم، بدیهی است مقدار آسیبی که برای الغای جرم وارد میشود باید متناسب با مقدار آسیبی باشد که از جرم حاصل آمده تا بتواند آن را محو کند؛ همچنین در راستای توجیه مجازات مبتنی بر تهذیب معنوی مجرم، میتوان گفت اگر مجازات راهی برای فلاح و رستگاری مجرم است مقدار مجازاتی که برای تطهیر معنوی و روحانی مجرم لازم است باید متناسب با اثر سوئی باشد که جرم بر روحیه مجرم بر جای گذاشته است؛در صورتی که با مبنای فایدهگرایانه، مجازات متناسب، مجازاتی است که بتواند مجرم را از ارتکاب جرم باز دارد، او را ناتوان سازد یا اصلاح. کند. از آنجا که این مقدار مجازات مکن است از حد استحقاق مجرم تجاوز کند به بیعدالتی در مجازات دامن خواهد زد ضمن اینکه مجازات شدیدتر از حد استحقاق عواقبی را نظیر افزایش گذشت ضابطان و قضات، بیتأثیری، تغییر شکل جرم، ارتکاب جرائم دیگر برای فرار از آن و در برخی موارد ارزش یافتن جرم به همراه خواهد داشت (آزمایش، 1352).
........................
-جایگاه اصل در مقررات
لزوم متناسب بودن جرم و مجازات را میتوان هم در سطح قوانین ملی و هم در سطح مقررات بینالمللی بررسی کرد:
برای جایگاه تناسب در مقررات ملی قوانین کشورهای مختلف به دو صورت با این موضوع برخورد نمودهاند؛در برخی قوانین به صراحت بر متناسب بودن جرم و مجازات تأید شده است و در برخی دیگر از طریق تأکید بر اعمال مجازاتهای انسانی و متعارف، تناسب جرم و مجازات پیشبینی گردیده است. برای قوانین از نوع اول میتوان به قانون عدالت کیفری 1991 انگلستان اشاره کرد. در این قانون اصل تناسب معیار راهنما برای تشخیص شدت مجازات است.
به گونهای که در مواد 2(2)(الف)، 6(2)(ب)و 81(2)(الف)در خصوص مجازاتهای مختلف به متناسب بودن با شدت جرم تأکید شده است. در قانون تعیین مجازات1991 استرالیا نیز یکی از اهداف مجازات تحمیل مجازات عادلانه عنوان شده است ماده 5(1)(الف)و اینکه در مجازات مجرم دادگاه باید شدت جرم، ماده 5(2)(ج)، و مسئولیت مجرم ماده 5(2)(د)را در نظر بگیرد.
.......................
- اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها
حقوق جزاء از اصولی پیروی می کند که هر کدام از این اصول هدف ایجاد نظم اجتماعی و حمایت از حقوق فردی و اجتماعی را تعقیب می نماید از مهمترین این اصول ، اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها بوده که حاصل اصل قانونی بودن حقوق جزاست این اصل که در حقوق بین الملل ( بند ۲ ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر ) و نیز شرع مقدس و تعالیم اسلام (قاعده قبح عقاب بلا بیان ) به رسمیت شناخته شده در حقوق ایران طی اصول ، ۲۲،۲۳،۲۵،۳۲،۳۶،۳۷،۱۵۹،۱۶۶و ۱۶۹ قانون اسلامی و مواد ۲و۱۱ قانون مجازات اسلامی مبنای قانونی خود را یافته است .در تعارض اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها با اصل ۱۶۷قانون اساسی ونیز ماده ۲۱۴ قانون آئین دادرسی کیفری نظرات مختلفی از جانب حقوقدانان مطرح شده که هر کدام سعی در حل تعارض و ارائه راهکار نموده اند .
به موجب اصل ۳۶ قانون اساسی ( حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و بموجب قانون باشد ) این اصل که با قید کلمه تنها تاکید مطلق بر اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها دارد. واژه جرم در علوم مختلف دارای معانی متفاوت است مثلا " در علوم دینی که با تعابیری مانند ذنب ، اثم ، معصیه و...نامگذاری شده و به معنای تخلف از اوامر و نواهی شارع است با مفهوم جرم در علوم جامعه شناسی و روانشناسی متفاوت است .همین مفهوم در علم حقوق تعریفی دیگر دارد۰ مواد ۲ و ۱۱ قانون مجازات اسلامی هم که به تعریف جرم پرداخته و آنرا فعل یا ترک فعلی دانسته که در قانون برای آن مجازات تعیین شده و عنوان می دارد: مجازات و اقدامات تامینی و تربیتی بموجب قانونی است که قبل از وقوع جرم مقرر شده باشد و هیچ فعل یا ترک فعلی را بموجب قانون موخر جرم و قابل مجازات ندانسته و قانون لاحق را صرفا" در موارد تخفیف یا عدم مجازات حاکم می داند ، نیز صحه بر اصل موصوف میگذارد. قاعده مشهود فقهی قبح عقاب بلا بیان نیز مشتمل بر همین معناست که مفهوم آن زشتی و قباحت مجازات است در صورتی که قبلا"از طرف مولی مورد تذکر قرار نگرفته باشد که مولی از این صفت مبراست (صانعی، 1380).
..................
- نتایج و آثار اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها
این اصل مترقی که پذیرش و عمل به آن حافظ حقوق مردم در قبال دستگاه حاکم و تامین کننده آسایش فکری و اجتماعی و اقتصادی مردم است آثاری درپی دارد که عبارتند از :
الف ) عطف به ماسبق نشدن مقررات جزایی :
در صورتی که اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها ملاک عمل قرار گیرد قهرا" قوانین مستوجب کیفر به ماسبق معطوف نمی گردد . هر چند حقوق ما تا حد زیادی متاثر از شرع و فقه است لیکن فقهی صرف نبوده و در حقوق مدون قاعدتا" قوانین جهت آینده وضع می شود ( ماده ۴ قانون مدنی) و در موارد جزایی نمی توان عملی که در گذشته صورت گرفته و برای آن مجازاتی معین نشده با قانون جدید حاکی از جرم انگاری آن عمل مورد عقوبت و کیفر قرارداد لذا ماده ۱۱ قانون مجازات اسلامی در این مورد تعیین تکلیف نموده، ، استثنایی که در این ماده قید شده و منطبق با اصول مترقی حقوق می باشد مواردی است که شامل تخفیف یا عدم مجازات باشد یعنی قانون جزایی اخیر التصویب در صورتی به گذشته قابل سرایت است که یا از لحاظ مجازات ضعیف تر از قانون حاکم در زمان وقوع جرم باشد یا مبتنی بر عدم مجازات عمل ارتکابی است که در این صورت قانون به گذشته یا ما سبق شمول و عطف دارد .این امر با فطرت و طبیعت انسان هم سازگار است (کرجی، 1358).
............................
-اصل تساوی مجازاتها
اصل تساوی مجازاتها بدین معناست که در مورد مجرمینی که در شرایط مشابه مرتکب جرم مشابه شدهاند، باید مجازات مشابه و متساوی تعیین شود. اختلاف طبقه اجتماعی و امتیازات شخصی، نژادی، مقام علمی، شغل و ثروت نمیتواند موجب اختلاف و تفاوت مجازات شود. قانون کلی و عمومی بوده و شخص یا فرد معینی را نمیشناسد. اصل تساوی در مجازاتها، تبلور اصل مساوات در برابر قانون؛ در حوزه قوانین کیفری است. همة افراد در مقابل قانون با همدیگر مساوی هستند و اجرای کیفر بدون توجه به موقعیت افراد باید انجام شود. (نوربها، 1380).
-جایگاه اصل تساوی در نظامهای حقوقی بین المللی
به اعتقاد ژان پرادل در میان اندیشمندان حقوق کیفری، بکاریا پس از منتسکیو، در فصل 27 رساله جرایم و مجازاتها بر این اصل تاکید کرده و میگوید:«مجازاتها باید برای نخستین و آخرین نفر از شهروندان یکسان باشد.» او بر خلاف برخی مکاتب کلاسیک که از کیفر نابرابر برای نجیب زاده و رعیت سخن میگفتند، معتقد بود: «اندازه کیفر تابع احساسات بزهکار نیست. بلکه تابع خسارات عمومی است، به طوری که هر چقدر عامل آن دارای امتیازات بیشتری باشد، میزان آن نیز قابل توجهتر خواهد بود. اصل برابری مجازاتها تنها یک امر اعتباری است. زیرا در عمل هر فرد از آن برداشت خاص خود را دارد.»
...............
- اصل فردی بودن مجازاتها
طبق این اصل مجازات فقط باید بر مجرم اعمال گردد، نه بر اعضای خانواده و خویشان او، آثار مجازات نیز باید به مجرم محدود شود و نباید به اشخاص ثالث سرایت کند. ( محسنی؛ 1376). شخصی بودن مجازات بدین معناست که تنها کسی که به صورت مستقیم یا با همکاری وی جرمی ارتکاب یافته است باید مجازات شود و خانواده، اقوام و دوستان وی نباید به خاطر جرمی که انجام داده است، مجازات شوند. «این خصیصه در واقع عکس العملی است که نسبت به سنت سدة قدیم و حکومت استبداد کبیر فرانسه ابراز شده است، عدل و انصاف اقتضاء می کند که مجازات منحصراً دامنگیر شخص مجرم شود و به نزدیکان و اقرباء او سرایت نکند.... از بین حقوقدانانی که صاحب فرضیه علمی بودند ژوزف دومستر مخالف شخصی بودن مجازاتها بوده ولی در حقوق عمومی سدة معاصر، اصل شخصی بودن مجازاتها رسماً اعلام گردید.»(علی آبادی ،1367، ص134) لازم به یادآوری است که «اگر چه اصل شخصی بودن مجازاتها صرف اعمال کیفر در مورد بزهکاران را مورد توجه قرار می دهد، اما نباید نادیده انگاشت که به هر تقدیر مجازات مجرم نمی تواند نسبت به خانواده او بی اثر باشد. » (نوربها، 1380)
............................
- جایگاه اصل فردی کردن مجازاتها در حقوق قضایی ایران
در حقوق کیفری ایران همراه با حقوق عرفی ابزارهای متفاوتی ، برای تطبیق هرچه بیشتر مجازات با شخصیت مجرم بکار می رود. ابزارهای فوق را می توان در سه مرحلة پیش از قضاوت، حین قضاوت و پس از قضاوت مورد تحلیل قرار داد.
- فردی سازی پیش از مرحلة قضاوت :
برخی از اقدامات در این مرحله در واقع معد فردی سازی برای مراحل بعدی است و برخی فی نفسه نوعی فردی سازی محسوب می شوند.
......................
- چگونگی ایجاد تناسب بین جرم و مجازات
از دیرباز تا کنون دو مساله همیشه مورد توجه انسانها بوده است . یکی آنکه فلسفه ی مجازات چیست و چرا باید مجازات کرد و دیگر آنکه در صورت ضرورت مجازات، چگونه و به چه مقدار باید مجازات نمود. در پاسخ به سوال دوم که همان موضوع توزیع مجازات می باشد، نظریات و آرای متعددی ارائه گردیده است و در این راستا مکاتب مختلف راهکارهای مختلفی ارائه نموده اند. یکی از این نظریات که گذر زمان و تضارب آراء، آن را به عنوان یک اصل و قاعده ی انکارناپذیر در آورده است، اصل تناسب جرم و مجازات می باشد که نتیجه روح عدالت طلبی بشر می باشد. به موجب این اصل میزان مجازات می بایست تابعی از میزان شدت جرم ارتکابی باشد. جرم شدید، مجازات شدید و جرم خفیف، مجازاتی خفیف می طلبد. این عادلانه نخواهد بود تا فردی که جرم او نتایج زیان آور فراوانی در نقض نظم اجتماعی و ارزشهای مورد قبول جامعه داشته است. برابر یا کمتر از کسی مجازات شود که جرمش نتایج ضعیف تری داشته و از شدت کمتری برخوردار است. این بی عدالتی نمی تواند زمینه ساز نظامی عادلانه باشد. این اصل در ادیان مختلف آسمانی و به خصوص در دین مبین اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است.
.....................
- تطبیق مجازات با جرم
پس از گذشتن از مراحل اوّل و دوّم ایجاد تناسب، نوبت به آخرین مرحله یعنی تطابق دادن مجازاتها با جرائم میرسد. این تطابق هم به لحاظ مقایسهای است و هم غیر مقایسهای.
1- تناسب مقایسهای: اگر مراتب جرائم و مراتب مجازاتها را به دو نردبان تشبیه کنیم، در این مرحله باید پلههای این دو نردبان را با یکدیگر مرتبط سازیم یعنی باید شدیدترین طبقهء مجازاتها را برای شدیدترین طبقهء جرائم در نظر گرفت و برای طبقات پایینتر نیز به همین ترتیب عمل نمود. ناگفته نماند که تشبیه درجهبندی به نردبان به معنای آن نیست که فاصلهء هر جرم یا مجازات با جرم یا مجازات طبقهء قبلی یا بعدی خود یکسان و شبیه پلههای نردبان باشد. منطق به ما میگوید که طیف وسیع جرائم و مجازاتها را نمیتوان مثل دندانههای شانه به طور مرتّب و یکسان کنار هم چید. تطبیق اینگونه جرائم با مجازاتها را اصطلاحا تناسب مقایسهای1جرم و مجازات گویند. منظور از تناسب مقایسهای، متناسب بودن مجازاتی برای جرمی با در نظر گرفتن مجازات سایر جرائم است. تناسب مقایسهای در واقع همان تناسب درونی مجازاتها با جرائم است به عنوان مثال اگر برای سرقت 5 سال حبس تعیین شد، مجازات قتل عمدی باید بیشتر از این باشد.
...............
- جایگاه اصل تناسب جرم و مجازات در مکاتب مختلف حقوقی
فلسفه مجازات ریشه اصلی، در تحولات مربوط به انعطاف پذیری یا عدم انعطاف قوانین کیفری میباشد. به عنوان مثال اگر معتقد باشیم که کیفر دارای نقش بازدارندگی است، قوانین کیفری برای ایفای نقش به سمت شدت میگراید ولی اگر معتقد باشیم کارایی مجازات بیشتر با ترسی که ایجاد میکند اندازهگیری میشود نه با شدت در اجرای آن، در این صورت قوانین کیفری باید به گونهای انعطاف پذیر تنظیم گردند. هم چنین اگر کیفر را به عنوان یک ابزار اصلی و نخستین مورد توجه قرار ندهیم، حاصل این خواهد بود که نظام کیفری از سیاست مجازات گریزی استفاده خواهد کرد و نه مجازات گرایی و نتیجه منطقی چنین سیاستی اجتناب از وضع مجازاتهای پی در پی در قوانین کیفری است.
....................
- دیدگاههای مکاتب معاصر در خصوص تناسب جرم و مجازات
- مکتب اصالت تحصل: آموزه این مکتب بر پایه استقرار و تجربه استوار است. هدف این مکتب، مطالعه تحققی بزه به مثابه فعلی انسانی با مشاهده انسان مرتکب و محیط رفتار او میباشد. نتیجهای که پیروان این مکتب از تجربههای خود درباره انسان بزهکار به دست آورند، سرانجام به نفی هر گروه تصور پیشین درباره انسان که مکتب حقوق کیفری کلاسیک او را برخوردار از اندیشه و احساس و مختار و اخلاقا مسئول اعمال خود میدید انجامید. به نظر طرفداران این مکتب، بزهکاری پیش از آنکه به طور خاص پدیدهای انسانی باشد، در طبیعت نیز به همان اندازه که در میان انسانها گسترده است به چشم میخورد درباره مسئولیت کیفری، این مکتب عقیده دارد که انسان شخصیتی جسمانی و روانی است که طبیعت او از عناصر وراثتی تن و روان سرشته شده است و در محیط رشد و تغییر مییابد. بنابراین امکان ندارد هیچ اراده و نیروی روانی بیرون از عنصر اندامی تصور کرد، در حالیکه این نیرو خود پیامد و کارکرد همان اندام بیش نیست و ممکن نیست نباشد. بنابراین باید هر گونه سیاست کیفری که بر پایه مسئولیت اخلاقی بزهکار و عنصر تقصی استوار است ترک کرد و از این پس مسئولیت اجتماعی انسان را تنها به دلیل آنکه در جامعه زندگی میکند جایگزین آن نمود. درباره هدف از اجرای کیفرهای اعتقاد بر این است که رنج و آزار هدف واقعی که منظور نظر است همراه میباشد، یعنی خود افرادی که همانند پذیر نیستند. به طور کلی در بحث پیرامون حق کیفر، مکتب تحصیلی با مکتب اصلی که حق کیفر جامعه را توجیه میکند پذیرفته است، مسئولیت اخلاقی بزهکار است. در حالیکه اصالت تحصیل مسئولیت اخلاقی را مردود میداند. این مکتب برای اجرای کیفرها سه نوع فایده در نظر گرفته است.
...................
- عدالت استحقاقی و دادرسی منصفانه در مدل عدالت محور
مدل عدالت محور برای نخستین بار در آمریکا و به عنوان انتقادی به مدل بازپروری شخصی شده مکتب تحققی ظهور کرد. کمیته خدمات دوستان آمریکایی5 در سال 1971 گزارشی را تحت عنوان «تنازع برای عدالت»6 چاپ کرد. این گزارش اولین اظهار نظر مکتوب در مورد مدل عدالت بود. نویسندگان در این گزارش ادعا کردند که مدل بازپروری از نظر تئوری اشتباه، از نظر اجرایی تبعیض آمیز و با بسیاری از مفاهیم عدالت ناسازگار است. اشتباه بودن تئوری این مکتب از آنجا ناشی میشد که مدل بازپروری شخصی شده معتقد بود که جرم ناشی از یک عامل درونی است و حال آنکه واقعیت این بود که علل ساختاری جرم ناشی از نظام اجتماعی بود. از نظر اجرایی تبعیض آمیز بود زیرا اختیارات فراوانی که مکتب تحققی در اختیار کارشناسان میگذاشت در عمل موجب میشد که بزهکاران از بسیاری از حقوق اجتماعی خود محروم شوند. و در آخر اینکه مدل اصلاح و درمان با اصول عدالت منطبق نبود زیرا فقدان دادرسی عادلانه و تناسب مجازات با جرم در این مدل ناقض حقوق شهروندی و برخورد متناسب با جرم بود. (کاواندینو و دیگنان، 1993). افزون بر این، چنین به نظر میرسد که عقیده مکتب تحققی مبنی بر غیر عقلانی و غیر مسوول بودن بزهکاران ناقض کرامت انسان بود. (گارلند و داف، 1994).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 331 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
خلاصه ای از کار:
مسأله عبارت است از تعارض یا تفاوت بین موقعیت موجود و موقعیت دیگری که فرد میخواهد بدان دست یابد(گلاور و برونیگ، به نقل از خرازی، 1383،ص 213). در حقیقت هنگامی که فرد با موقعیتی رو به رو میشود که از طریق اطلاعات و مهارتهایی که دارد نمیتواند سریع به آن موقعیت پاسخ مناسبی دهد، با یک مسأله رو به رو است(سیف، 1381، ص554)
................
"زندگی سراسر حل مسأله است". این جمله عنوان کتابی است از کارل پوپر، یکی از بزرگترین فیلسوفان علم در قرن بیستم. وی حل مسأله را نه تنها رسالت علم بلکه اجبار زندگی میدانست وآدمی را ناگزیر از رویارویی دائمی با مسائل گوناگون و تلاش برای حل آنها(پوپر، 1994؛ ترجمه خاجیان، 1383).
.............
از نظر دزوریلا و نزو(1990؛ نقل از پشتیبان،1386) حل مسأله از دو مؤلفه تشکیل یافته است: جهتگیری به مسأله و مهارتهای حل مسأله.
جهتگیری به مسأله مؤلفه انگیزشی توانایی حل مسأله را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر مجموعه پاسخهای شناختی- هیجانی- رفتاری تعمیم یافتهای است، که فرد آن را به موقعیت مشکلدار کنونی منتقل میکند. این مؤلفه از تجارب مربوط به حل مسأله در گذشته ناشی میشود. جنبهی شناختی این مجموعه در برگیرندهی متغیرهایی مانند ارزیابی مسأله، اسنادهای علی و انتظارات کنترل شخصی است. جنبهی هیجانی بر حالات عاطفی مانند اضطراب، خشم و افسردگی متمرکز است و بخش رفتاری به تمایلات گرایش- اجتناب اشاره میکند(دزوریلا و شیدی، 1992؛ نقل از پشتیبان،1386).
..............
بدل و لناکس (1997) هفت اصل راهنمای حل مسأله را ایجاد کردهاند و پیروی از این اصول، احتمال موفقیتآمیز حل مسأله را افزایش میدهد و از راهبردهای خودشکنانه جلوگیری میکند.
1 – مشکلات طبیعی هستند: پذیرفتن این موضوع که مشکلات بخش مهمی از زندگی طبیعی هستند، مهم است. داشتن مشکل «بد» نیست و وجود آنها نشانه ضعف نیست. قبول مشکلات به مردم کمک میکند تا درباره خودشان بیشتر پذیرا و کمتر دفاعی باشند.
.......
کسیدی و لانگ (1996) شش سبک را برای حل مسأله در نظر میگیرند که عبارتند از: درماندگی یا بییاوری، مهارگری در حل مسأله، اعتماد به توانایی در حل مسأله، سبک اجتناب، سبک گرایش و سبک خلاقیت.
.............
اسپیواک و شوره رویکرد حل مسأله را شامل روشهای زیر میدانند:
......................
یکی دیگر از سبکهای حل مسأله شیوه روشمند یا اکتشافی میباشد. شیوههای روشمند مسیر مطمئن و از پیش طراحی شدهای برای رسیدن
..........
یکی از روشهای معمول حل مسأله، به ویژه در زمینهها و موارد ناآشنا، روش کاهش تفاوتهای وضعیت فعلی و وضعیت نهایی یا هدف مسأله، است. در این روش، حلکنندهی مسأله تلاش میکند هرچه بیشتر مسأله را شبیه حالت نهایی آن
...........
روش پیچیدهتری که در انتخاب هدفهای میانی برای رسیدن به هدف نهایی به کار میرود روش تحلیل وسیله- هدف نام دارد. فرد در این روش فاصلهی هدف نهایی تا وضعیت کنونی مسأله را تحلیل میکند و وسایل و راههایی را که میتواند موجب کاهش فاصلهی مزبور گردد مطالعه و انتخاب مینماید. این روش مبتنی بر راهکارهای زیر است:
........
یکی از روشهای مفید برای حل پارهای از مسایل، روش کار معکوس از طرف هدف یا پاسخ مسأله به عقب است. از این روش به ویژه میتوان برای پیدا کردن راه اثبات مسایل ریاضی استفاده کرد. کلید اصلی روش کار معکوس تجزیهی هدف اصلی به مجموعهای از هدفهای فرعی است که حل آن منجر به رسیدن به هدف اصلی میشود. حلال مسأله هریک از این هدفهای فرعی را به طور مستقل حل میکند تا به حل نهایی برسد. این روش زمانی به مشکل برخورد میکند که حل یکی از هدفهای فرعی مانع حل هدف دیگر گردد. در این صورت باید ترتیب حل هدفهای فرعی را به نحوی تنظیم کرد که با چنین مشکلی برخورد نشود. (نیول و سیمون، 1972)
...........
یکی دیگر از روشهای مهم حل مسأله استفاده از تمثیل است. در این روش حلکنندهی مسأله از راه حل یک مسأله کمک میگیرد تا به عنوان راهنمای عمل، مسأله دیگری را حل کند. در ریاضیات اغلب از روش حل یک مسأله ریاضی برای حل مسائل مشابه استفاده میشود. در این صورت هدف فرعی حلکنندهی مسأله انتقال مراحل حل نمونهی اصلی به مسألهی جدید است. استفاده از تمثیل گرچه میتواند خیلی مفید باشد ولی به کارگیری آن نیاز به دقت نظر دارد. بعضی افراد نمیتوانند به راحتی و سرعت به امکان استفاده از تمثیل پی ببرند و راه حل یک مسأله را به مسأله دیگر منتقل سازند،
.........
خلاقیت و راز پرورش آن غاز شد (سلیمانی، 1381). منظور از تفکر خلاق نوعی از تفکر است که منجر به دیدگاه های جدید، رویکردهای نو ظهور، دورنماهای تازه و راههایی جدید برای فهم ودرک اشیاء و موقعیتها میشود(فاسیونی، 2006). تفکر خلاق از پیچیدهترین و عالیترین جلوههای اندیشه انسان است(موریس، 2006).
........
فرایند حل خلاقانه مسأله از دو دیدگاه آسبورن- پارنز و ایساکسن - تریفینگر آورده در زیر به طور مختصر آورده شده است.
.........
در واقع حل خلاقانه مسأله یا CPS را میتوان یک فرآیند، روش، یا سیستم برای مواجهه با مسأله و به دست آوردن راه حلی مؤثر و خلاق دانست. فرآیند حل خلاق مسألهای که در این پژوهش به کار رفته است، مدل اسبورن- پارنز است که شامل شش مرحله است:
..........
در طی پنج دههی گذشته، بسیاری از محققان و طراحان، انواعی از مدلها و رویکردهای متفاوت به حل خلاقانه مسأله را در محیطهای متفاوتی مثل دانشگاهها، مدارس، مراکز تجاری بزرگ و کوچک و شماری از ارگانها ، ارائه کردند. در تاریخچه روانشناسی، جامعه شناسی، آموزش و پرورش، یا آموزش و توسعه سازمانی، عبارت رایج حل خلاقانه مسأله جهت توصیف بسیاری از مدلها مورد استفاده قرار گرفته است.
...........
افرادی مانند گانیه حل مسأله را مهمترین محصول یادگیری میدانند؛ زیرا افراد مختلف در زندگی روزانه و حرفهای خود به حل مسائل گوناگون میپردازند(هاشمی و شهرآرای، 1386)
........
یکی از نظریه های مهم درباره حل مسأله، نظریهی نیوئل و سایمون است. در این نظریه بر فهم افراد از مسأله تأکید می شود. درکی از فرد و مسأله خاصی دارد بازنمایی مسأله یا فضای مسأله نامیده می شود. فضای مسأله شامل بیان مسأله، حالت هدف و مسیرهای بالقوه موجود بین مسأله تا حالت هدف است. معمولاً فردی که با یک مسأله روبرومی شود ابتدا در حافظهی خود به جستجوی مفاهیم یا طرحوارههای مربوط به آن مسأله می پردازد. اگر حلال مسأله ماهر باشد، از دانش موجود خود دربارهی آن تکلیف برای تعریف و فهم مسأله استفاده می کند و به این ترتیب جستجوی حافظه را گریز ناپذیر می کند. آنها تعریف رسمی از فضای مسأله عرضه کرده اند که شامل پنج جزء خاص است(گلاورو همکاران، 1990):
.........
مهارت حل مسأله یکی از کارکردهای عالی ذهن است که اکتساب آن معمولاً به آموزش نیاز دارد. اگر چه انسان در حوزههای مختلف با مسائل متنوعی مواجه است. با این حال میتوان اصولی کلی را در نظر
........
مدل حل مسأله زیگزاگ، به توالی استفاده از چهار فرایند حس کردن (S)، شهود (N)، تفکر (T) و احساس (F) در حل مشکل اطلاق میشود. هنگامی که دو نوع ادراک (حس و شهود) در دو سر خط اول بیایند و دو نوع قضاوت (تفکر و احساس) در دو سر خط دوم بیایند، هر چهار فرایند که با فلش به هم
..........
در سالهای اخیر پیگیریهای منظم در مورد ساختار شناختی که در حل مسأله درگیر است از طرف روانشناسان شناختی به عمل آمده است. در مدلهای ارائه شده تأکید زیادی بر دانش موجود در ساختار حافظه شده است. در چند سال اخیر پژوهشگرانی نظیر شیگماتسا و کاتسومی (1993 ؛ به نقل از فلاول، 1985)،
............
حل مسأله به سادگی صورت نمیگیرد و همواره با موانعی همراه است. روانشناسان تلاش می کنند تا موانع موجود بر سر راه حل مؤثر مسأله را بررسی کنند تا بتوانند راهکارهایی ارائه دهند. مهمترین موانع حل مسائل عبارتاند: از تثبیت شدن، انگیزهی کافی نداشتن و عدم کنترل هیجانات.
تثبیت شدن: مردم به راحتی روی راهبرد خاصی تثبیت میشوند. گاهی اوقات ما به این دلیل قادر به حل یک مسأله نیستیم که نمیتوانیم از نگاه دیگر به آن مسأله بنگریم. بنابراین، تثبیت یعنی استفاده از راهبرد قبلی و نگاه نکردن به مسأله از یک دید تازه. در چنین مواردی باید به کاربرد نامعمول راهحلهای احتمالی یک مسأله اندیشید. به این نوع تثبیت، تثبیت شدگی کارکردی میگویند. در این نوع تثبیت چون روی کارکردهای معمول چیزی تثبیت شدهایم نمیتوانیم مسألهای را حل کنیم(هیئت مؤلفان، 1386،ص 291).
............