دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 69 |
3-1- روشهای درمانی: 58
3-1-1-رواندرمانی گروهی، رواندرمانی فردی و گروهی توأم، و نقشگزاری روانی: 58
3-1-2- رواندرمانی خانواده و زوجدرمانی 63
3-1-3- رفتادرمانی جدلی 64
3-1-4- بیوفیدبک 65
3-1-5- رفتاردرمانی 66
3-1-6- شناختدرمانی 66
3-2- فوریت های روانپزشکی در بزرگسالان: 67
3-3- طب مکمل و دگر شیوه در روانپزشکی 68
3-3-1- طب فشاری و طب سوزنی 69
3-3-2- عطردرمانی 70
3-3-3- رنگ درمانی 70
3-3-4- رقص درمانی 71
3-3-5- طب محیطی 72
3-3-6- ورزش 72
3-3-7- درمان با نورو ملاتونین 73
3-3-8- ماساژ 74
3-3-9- ناتوروپاتی 75
3-3-10- اوزون درمانی 75
3-3-11- نیایش 76
3-3-12- صوت درمانی 77
3-3-13- یوگا 77
3-3-14- هنر درمانی: 78
3-3-15- موسیقی درمانی : 87
3-3-16- بازی در فرآیند درمان 96
3-4- جمع بندی: 103
3-1- روشهای درمانی:
منظور از روان درمانی روشهایی است که برای تسکین اختلالات رفتار (بیماری روانی و مشکلات مربوط به سازگاری) به کار میرود و طی آن از وسایل روانشناسی مثل تلقین، روانکاوی، مصاحبههای راهنمایی و مشاوره و درمان نمایشی استفاده میشود.
3-1-1- رواندرمانی گروهی، رواندرمانی فردی و گروهی توأم، و نقشگزاری روانی:
پورافکاری (1392) معتقد است که یک روش درمانی روانپزشکی، که مقبولیت وسیعی هم دارد گروهدرمانی است که از نیروهای درمانی درون گروه استفاده میکند. همچنین از تعاملهای سازنده بین اعضاء و مداخلههای یک رهبر آزموده برای تغییر دادن رفتارها، افکار و احساسات غیر انطباقی افراد دچار آشفتگی روانی بهره میجوید. در دورهای که محدودیتهای مالی به طور فزاینده سختتر میگردند، تأکید بر رواندرمانی فردی کمتر میگردد، و رویکردهای دارویی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند، بیماران بیشتری بیش از هر نوع درمان کلامی دیگر تحت مداوا با گروه درمانی قرار میگیرند. گروه درمانی هم در بیمارستان و هم به طور سرپایی، در مؤسسات، در واحدهای بستری شدن نسبی، خانههای نیمه راهی، در سطح جامعه، و کار شخصی قابل استفاده است. گروهدرمانی همچنین به وسعت توسط کسانی که تخصص بهداشت روانی نیستند به عنوان مکمل درمان اختلالات جسمی مورد استفاده قرار میگیرند. اصول گروه درمانی هم چنین با موفقیت در زمنیههای تجارت و آموزش به شکل آمادهسازی، حساسیت و نقشبازی قابل انطباق بودند.
رواندرمانی گروهی نوعی درمان است که در آن افراد دچار ناراحتی روانی که به دقت انتخاب شدهاند، زیر نظر درمانگری آموزش دیده، به منطور کمک به همدیگر برای تغییر دادن شخصیت خود، درگروهی قرار داده میشوند. با استفاده از انواعی از مانورهای تکنیکی و سازههای نظری، رهبر گروه از روابط متقابل اعضاء گروه برای ایجاد تغییر استفاده میکند.
انتخاب بیمار
برای تعیین تناسب برای گروهدرمانی درمانگر به اطلاعات زیادی احتیاج دارد، که در یک مصاحبه پالایشی یا غربالگری جمعآوری میشود. برای تشخیص عوامل پویائی، رفتاری و تشخیصی، روانپزشک باید سابقه دقیقی کسب کرده و معاینه روانی کامل به عمل آورد (رضاعی، 1391: 124).
اندازه
گروهدرمانی با گروههای کوچک مثل 3 نفر، و گروههای بزرگ مثل 15 نفر موفق بوده است، معهذا اکثراً درمانگرها 8 تا 10 نفر را تعداد مناسب برای گروه میدانند. در گروههای کوچک ممکن است تعامل کافی پیدا نشود، مگر اینکه اعضاء گروه آدمهای حرافی بوده باشند. درگروه بزرگ نیز، ممکن است تعامل بیشتر از آن باشد که اعضاء یا درمانگر بتوانند پیگیری نمایند.
بطور کلی جلسات گروه درمانی 1 تا 2 ساعت طول میکشد. معهذا، زمان انتخاب شده باید ثابت بوده باشد (پورافکاری، 1391: 45).
کندل (2005) بیان میکند که، گروههای مارتون در دهه 1970 خیلی رواج داشت امروزه چندان معمول نیستند. درمان مطول (یا گروه درمانی ماراتون) روشی است که در آن اعضاء 12 تا 72 ساعت را به طور مداوم با هم میگذرانند. نزدیکی تعاملی اجباری در جلسات مطول و محرومیت از خواب موجب از بین رفتن برخی از دفاعها آزاد شدن فرآیندهای عاطفی، و مکالمات صریحتر میگردد. معهذا جلسات مطول ممکن است برای کسانی که ایگو ضعیفتری دارند، مثل بیماران اسکیزوفرنیک و مرزی خطرناک باشد.
گروههای همگون و ناهمگون
بهطور کلی، اکثر درمانگرها معتقدند که باید گروه ناهمگون باشد تا حداکثر تعامل صورت بگیرد. بنابراین، گروه باید از اعضاء طبقات تشخیصی مختلف و با الگوهای رفتاری متفاوت انتخاب شوند، تمام نژادها، سطوح اجتماعی و زمینههای تحصیلی را دارا باشند، و در سنین مختلف و از هر دو جنس باشند.
بطور کلی، بیماران بین 20 تا 65 ساله را می توان بطور مؤثر در یک گروه قرار داد. تفاوتهای سنی سبب میشود که مدلهای فرزندـ والدین و برادر و خواهری پدید آید. به علاوه، ممکن است بیماران فرصتی پیدا کنند تا مسائل بین فردی را که به نظر غیر قابل تسلط میرسید بازسازی و اصلاح نمایند.
کودکان و نوجوانان را در گروههای مرکب از همسالان بهتر میتوان تحت درمان قرار داد. بعضی از نوجوانان به خوبی قادرند مطالب گروههای بالغ را، بدون توجه به محتوی هضم کنند. معهذا نباید آنها را از تجربه سازنده تعامل با همسالان، که ممکن است به گونهای دیگر قابل وصول نباشد، محروم نمود (Buckly, 2003:119).
گروههای باز در مقابل گروههای بسته
گروههای بسته تعداد و ترکیب معینی از بیماران دارند. اگر بیماری گروه را ترک کند، عضو جدیدی به جای او گرفته نمیشود؛ چنین گروههائی اصطلاحاً بسته نامیده میشوند. گروه باز گروهی است که تغییر یابی در آن زیاد است و وقتی اعضاء قدیمی آن را ترک میکنند اعضاء جدید گرفته میشود (Kaplan & Sadock’s, 2007: 19).
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 3619 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
دانلود پاورپوینت فصل ششم کتاب سیستم های اطلاعاتی حسابداری تالیف مارشال رامنی ترجمه دکتر سیدحسین سجادی با عنوان مفاهیم داده کاوی.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 70 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
فصل دوم: بیماری روانی 8
2-1- بهنجاری 10
2-1-1- دیدگاههای کارکردی در مورد بهنجاری 12
2-1-2- نظریات روانکاوی در مورد بهنجاری 12
2-1-3- میزان بروز بیماریهای روانی: 14
2-2-4- مسائل بین فرهنگی 15
2-2- طبقهبندی در روانپزشکی 16
2-2-1- اسکیزوفرنی 17
2-2-2- سایر اختلالات پسیکوتیک: 23
2-2-3- اختلالات خلقی: 27
2-2-4- اختلالات اضطراب: 32
2-2-5- اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد 35
2-2-6- اختلال اضطراب منتشر 37
2-2-7- اختلالات شبه جسمی 38
2-2-8- سندرم خستگی مزمن 40
2-3-9- اختلالات ساختگی: 43
2-3-10- اختلالات تجزیهای 45
2-3-11- اختلالات خوردن 50
2-3-12- خواب طبیعی و اختلالات خواب 53
2-4- جمعبندی 54
روانپزشکی در فصل مشترک پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و فرهنگ قرار دارد و به همین دلیل در رویکرد این تخصص پزشکی به بیماریها چهار مدل متفاوت وجود دارد:
1- مدل بیماری 2- مدل روانپریشی 3- مدل شناختی ـ رفتاری 4 ـ مدل اجتماعی.
نفس وجود و ادامه حیات این چهار مدل نشان میدهد که در هر یک از آنها حقیقتی وجود دارد. اخیراً تلاشهایی برای یکپارچه کردن این مدلها انجام شده اما هنوز به سرانجامی نرسیده است و معلوم نیست که مدل تلفیقی یا التقاطی، تصویر کاملتری از بیماری روانی را ارائه دهد.
برخی نیز بر این اعتقادند تلاش برای یکپارچه کردن این رویکردها از بنیاد عبث است. چرا که ماهیت روانپزشکی و موضوع مورد مطالعه آن نوعی تکثرگرایی نظری ایجابی را طلب میکند و وضعیت روانپزشکی را با عدم قطعیت موجود در فیزیک کوانتومی مقایسه میکنند، یعنی همانطور که نمیتوان ماهیت موجی یا ذرهای نور را جدا از مشاهدهگر دانست، شاید بیماری روانی به صورت امری انتزاعی، مجرد و مجزا از دوربین مشاهدهگر وجود خارجی نداشته باشد. و اگر این دیدگاه ساختگرایی را قبول داشته باشیم میتوان ادعا نمود یکی از دلایل تکّثرگرایی نظری و مدلهای مختلف در روانپزشکی و علوم بهداشت روان آن است که در این رشته، مشاهدهگران واقعیت در زمینههای متفاوتی آموزش دیدهاند.
تشریح هر یک از این چهار مدل مجال دیگری را میطلبد، اما جا دارد به مدل روانپزشکی اجتماعی و دو جزء آن یعنی روانپزشکی فرهنگی و روانپزشکی مبتنی بر جامعه پرداخته شود.
مهم است که تأثیر عوامل فرهنگی را در تظاهر، بروز و فرجام اختلالات روانپزشکی درک کنیم و از قوانین حاکم فرهنگی در جهت پیشبرد درمان و ارتقاء سلامت روان به خوبی استفاده کنیم.
2-1- بهنجاری
سازمان بهداشت جهانی (WHO )، بهنجاری را سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی میداند. سلامت روانی مستلزم فقدان اختلال روانی است. در متن بازنگری شده ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانیDSM-IV-TR (2000) چنین آمده است:
اختلال روانی، سندرم یا الگوی روانشناختی یا رفتاری است که با نارحتی (مانند یک علامت دردناک) یا افزایش قابل توجّه خطر رنج، مرگ، درد، ناتوانی یا از دست رفتن چشمگیر آزادی عمل همراه باشد. به علاوه سندرم یا الگوی مزبور نباید صرفاً واکنشهای قابل انتظار و مورد قبول فرهنگ جامعه در برابر رویداد خاصّی نظیر مرگ عزیزان باشد.
از لحاظ تاریخی دو طبقۀ عمدۀ اختلالات روانی عبارتند از: روانپریشی و راوننژندی ، روانپریشی طبق تعریف عبارتست از اختلال جدّی واقعیت سنجی .
در تخریب جدّی واقعیت سنجی، فرد در مورد صحت ادراکات و افکار خود ارزیابی نادرستی به عمل میآورد و حتّی در حضور شواهد نقض کننده، در مورد واقعیت بیرونی استنتاج های ناصحیحی میکند. اصطلاح روانپریشی در مورد تحریفاتی جزئی واقعیت که قضاوت نسبی را در بر میگیرد به کار نمیرود. برای مثال افراد افسردهای که دستاوردهای زندگی خود را دستکم میگیرند، روانپریش محسوب نمیشوند، امّا کسانی که معتقدند موجب فاجعهای طبیعی شدهاند روانپریش هستند.
رواننژندی عبارتست از یک اختلال مزمن یا راجعه که مشخّصه اصلی آن اضطراب است که ممکن است به تنهایی یا به صورت علامتی نظیر وسواس فکری، وسواس عملی، هراس یا کژکاری جنسی بروز کند. روانپریشی مترادف تخریب شدید کارکرد اجتماعی و شخصی است که مشخّصه آن کنارهگیری اجتماعی و عدم توانایی انجام نقشهای معمول خانگی و شغلی است. رواننژندی به معنای سالم ماندن واقعیت سنجی و سازمان شخصّیتی است امّا در رواننژندی انواعی از علایم بالینی آزارنده، فرد را دچار رنج ناراحتی میکنند. (Kaplan & Sadock’s, 2007: 27).
لیدز (1976) بهنجاری را به صورت الگوهای رفتاری یا صفات شخصّیتی تعریف میکند که در حالت عادی دیده میشوند و یا با برخی معیارهای زندگی و رفتار قابل قبول و صحیح مطابقت دارند، امّا در این تعریف استفاده از اصطلاحاتی نظیر عادی یا قابل قبول مورد انتقاد قرار گرفته است زیرا این واژهها مبهم بوده و مستلزم قضاوتهای ارزشی هستند و در فرهنگهای مختلف متفاوتند. روانپزشک و مورخی به نام جرج مورا در پاسخ به این انتقادات، برای توصیف تظاهرات رفتاری که در یک بافتار، بهنجار و در بافتارهای دیگر، نابهنجار تلّقی میشوند، نظامی طراحی کرده است که بر نگرش اجتماع نسبت به فرد استوار است (جدول 2-1).
دسته بندی | فنی و مهندسی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 186 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
مبانی نظری
بخش اول: تعریف دوستدار کودک 44
3-1-مقدمه 44
3-2-تعریف کودک 45
3-3-ویژگی های کودک 46
3-4-کودک و نیازهای اجتماعی 47
3-5-کودک و زندگی جمعی در شهر 49
3-6-کودک و حقوق شهروندی 59
3-7-کودک و شهرسازی 59
3-8-یونیسف 62
3-8-1-پیمان نامه حقوق کودک 63
3-8-1-1-چگونگی ایجاد پیمان نامه 63
3-8-1-2-چیستی پیمان نامه 64
3-8-1-3-ضرورت تدوین پیمان نامه 65
3-8-1-4-مفاد پیمان نامه حقوق کودک 65
3-9-شهر دوستدار کودک 72
3-9-1-گرایش ها و الزامات شکل گیری شهر دوستدار کودک 72
3-9-2-پیش زمینه های تئوریک و جریان تاریخی شکل گیری شهرهای دوستدار کودک 73
3-9-3-اساس نامه شهرهای دوستدار کودک 74
3-9-4-تعریف شهر دوستدار کودک 75
3-9-5-دلایل ایجاد شهرهای دوستدار کودک 77
3-9-6-شهر دوستدار کودک، ابعاد و مفاهیم 78
3-9-7-الگوریتم اجرا و تحقق پذیری شهر دوستدار کودک 79
3-9-8-نقش یونیسف در اجرای شهرهای دوستدار کودک 80
3-9-9-شروط لازم برای تحقق پذیری شهر دوستدار کودک 80
3-9-9-1-مشارکت کودکان 81
3-9-9-2-چارچوب حمایتی 81
3-9-9-3- راهبرد توسعه بر مبنای پیمان حقوق کودکان 82
3-9-10- شبکه شهرهای دوستدار کودک اروپا 82
3-9-11-چگونگی تاثیر محیط¬های دوستدار کودک بر بهبود سلامت کودکان 84
3-9-11-1- فعالیت 84
3-9-11-2- ایمنی و امنیت 85
3-9-11-3-احساس مثبت از خود 85
3-9-12-تاریخچه 85
3-9-12-1-جهان 86
3-9-12-1-1-شرایط کودکان در جهان 86
3-9-12-1-2-حقوق کودک در جهان 86
3-9-12-1-3-حقوق بشر و کودکان 87
3-9-12-1-4-ابتکار عمل¬های بین¬المللی مرتبط با کودکان 87
3-9-12-1-5-سیر تحولی شکل گیری ایده شهر دوستدار کودک 88
3-9-12-2-ایران 89
3-9-12-2-1-روند رشد طرح شهر دوستدار کودک در ایران 89
3-9-12-2-2-مصوبه شورای اسلامی شهرتهران 90
3-9-12-2-3-اولین توجه جدی وعملی به بحث دوستدار کودک در ایران 93
3-9-12-2-4-انجمن های دوستدار کودک در ایران 94
3-9-12-2-5-شبکه ی دوستداران کودک در ایران 96
3-9-12-2-6-1-متن نظام نامه ی شبکه دوستداران کودک در ایران 96
3-9-12-2-6-2-اهداف شبکه دوستدار کودک 100
3-9-12-2-6-3-چالشهای شبکه دوستدار کودک 101
3-9-12-3-جامعه دوستدار کودک چیست؟ 101
3-9-12-4-ضوابط انتخاب جامعه دوستدار کودک 102
3-9-12-4-1-روش اجرا 102
3-9-12-4-2-فرآیند برنامهریزی و اجرا 103
3-9-12-4-3- مدیریت پروژه 104
3-9-12-4-4- نتایج قابل حصول 105
3-9-12-5-شیراز و دوستدار کودک 105
بخش دوم: شاخص های شهر دوستدار کودک
3-10-مهمترین اهداف شهر دوستدار کودک 107
3-11-ویژگی های شهر دوستدار کودک 107
3-11-1-ویژگی های شهر دوستدار کودک از دید برنامه ریزی شهری 108
3-12-شاخص ها و معیارهای شهر دوستدار کودک در منابع علمی و پروژه های مختلف 110
3-13-ویژگی شاخص ها براساس چارچوب اسمارت smart 111
3-14-معیارهای شهر دوستدار کودک از دیدگاه دریسکل 111
3-15-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس گزارش the ask the children 113
3-16-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس تحقیق چاولا و بارتلت 115
3-17-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس یک پژوهش دقیقترتوسط بارتلت 117
3-18-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس مطالعات انجمن جلوگیری از سوءاستفاده
از کودکان 119
3-19-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس پژوهش انجمن ARACY 119
3-20-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس شاخص های موسسه SCY 121
3-21-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس تحقیقات انجمن وابسته به یونیسف
در فرانسه و انجمن ملی شهرداری های فرانسه 121
3-22-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس تحقیقات لیزا هارلی 122
3-23-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس پروژه تحقیقاتی افریقای جنوبی 123
3-24-معیارهای شهر دوستدار کودک بر اساس مطالعه مقایسه ای تطبیقی از دو محله 123
3-25-چارچوب به دست آمده از پایان نامه طراحی شهری به منظور ایجاد محیط شهری
دوستدار کودک 128
3-26-چارچوب به دست آمده از پایان نامه تحلیل و برنامه ریزی شهر دوستدار کودک 131
3-27-ویژگی های شهر دوستدار کودک از منظر معماری و شهرسازی 134
3-27-1-آسایش، ایمنی و امنیت 134
3-27-2-پیوند با طبیعت 135
3-27-3-جذابیت و تازگی 136
3-27-4-خوانایی 136
3-27-5-دسترسی به امکانات 137
3-27-6-وجود مؤسسات و فضاهای مرتبط با کودک 137
3-27-7-توجه به کودکان معلول 138
3-28-جمع بندی 139
بخش اول: تعریف دوستدار کودک
3-1-مقدمه
کیفیت های زندگی و توجه به ابعاد غیر مادی، برای انسان هایی با توانایی های مختلف، جذابیت های طراحی و برنامه ریزی عرصه های مکانی را شکل داد. این تغییر نگرش به شهر و شهرسازی با تفکر جامعه ی فراگیر به معنای توجه به تمام افراد جامعه از هر گروه سنی و جنسی و با هر سطح توانایی، باعث عینیت بخشی به شهرسازی فراگیر با شعار "شهر، عرصه ای برای زندگی همه ی افراد جامعه" شد. از جمله موضوعاتی که به دنبال این نگرش به وجود آمد، توجه به گروه های خاصی از اجتماع بود که به واسطه ی تبعیض های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سنی، جنسی و یا کالبدی که توسط بزرگسالان توانا و معیارهای پیشین بنا شده بود و به واسطه ی آن، بخش هایی از اجتماع همچون زنان، سالمندان و کودکان که خطری برای نظم تحمیلی و پیش ساخته ی شهرها شناخته می شدند را مدنظر قرار می داد. در پی این جریان بود که شکل گیری تفکراتی چون شهر زنان، شهر مناسب سالمندان، شهر مناسب معلولان و شهر دوستدار کودک و ... شکل گرفت (رفیعیان، 1390).
در سایه ی توجه خاص به کودک به عنوان" کودک امروز، شهروند فعال فردا" تئوری شهر دوستدار کودک و یا شهر سازگار با کودک مطرح شد، تئوری که ابتدا برای حمایت کودکان پا به عرصه گذارد اما در روند تکامل خود تمام افراد جامعه را در بر می گرفت و متاثر می ساخت. رساله ی حاضر در پی شناساندن مفهومی به نام "شهر دوستدار کودک" است و بدین منظور ابتدا به معرفی، بیان تاریخچه و روند شکل گیری و تکامل و گرایشات و الزامات این مفهوم پرداخته و در ادامه ویژگی ها و شاخص های آن را مورد بررسی قرار می دهد و در انتها به یک سری راهکارهای پیشنهادی برای طراحی فضاهای معماری دوستدار کودک می پردازد تا در چارچوب ضوابط مناسب، به طراحی مرکز دوستدار کودک شیراز دست یابد.
3-2-تعریف کودک
یکی از مواردی که می¬تواند به توجیه اصول، تحلیل موضوع و ارائه راهکارهای پیشنهادی بیانجامد، آن است که به تعریف کودک پرداخته شود، تا ادامه مطالعات را از وضوح بیشتری برخوردار سازد. طبق تعریف فرهنگ فارسی معین، کودک به معنای کوچک، صغیر و فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) یا طفل آورده شده باشد (معین،1362، 3117). طبق تعاریف حقوقی جمهوری اسلامی ایران، کودک به فردی اطلاق می¬شود که به سن بلوغ نرسیده باشد. قانون مدنی در تبصره یک ماده 1210 مصوبه 1360 مجلس شورای اسلامی، سن بلوغ را برای پسران پانزده سال و برای دختران نه سال قمری ذکر کرده است (منصور،1377: 312).
کنوانسیون حقوق کودک که مفاد آن در سال 1368 (1989) به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و مجلس شورای اسلامی ایران نیز در سال 1372 آن را پذیرفته است، در ماده یک خود اشاره به آن دارد که کودک کسی است که دارای سنی کمتر از 18 سال باشد، مگر آنکه طبق قانون اجرا در مورد کودک، سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود (یونیسف،1376: 3).
از جانب دیگر، معنای کودک در قوانین داخلی کشور با یکدیگر فرق می¬کند، به عنوان مثال طبق تبصره 1 از قانون مجازات اسلامی طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد. ماده 79 قانون کار نیز به کار گماشتن افراد کمتر از 15 سال تمام را ممنوع می¬داند و ماده 36 قانون انتخابات ریاست جمهوری و ماده 29 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، شرایط انتخاب کنندگان را داشتن حداقل سن 16 سال و ماده 18 قانون گذرنامه واجدین شرایط صدور گذرنامه را داشتن سن 18 سال تمام ذکر می-کنند (عبادی، 1376: 6-4). از نظر مرکز آمار ایران کودک به کسی گفته می¬شود که اجازه فعالیت شغلی نداشته باشد که در این تعریف سن کودک حداکثر 15 سال تمام شمسی است (شیعه 1385: 14). در آخر، طبق تعاریف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، مقصود از کودک افراد کمتر از 15 سال تمام است و منظور از نوجوان افراد بین 15 تا 18 سال است (عمادی، 1390).
لازم به ذکر است که به دلیل گستردگی مطالعات مربوط به گروه های سنی مختلف، ملاک سنجش ما در این تحقیق کودکان 2 تا 6 سال، به دلیل حساسیت این سن در شکل گیری شخصیت افراد، است.
3-3-ویژگی های کودک
با توجه به آنچه در مورد فرآیند رشد می آید کودکان در این مقطع سنی به طور خلاصه و با جمع تمام جنبههای رشد جسمی- حرکتی، شناختی، عاطفی دارای ویژگیهای زیر میباشند:
• تمایل به خود محوری و خودمرکزی دارند و اساساً هر چیز از دیدگاه و دریچه چشم خود میبینند.
• تمایل به یادگیری از طریق اشیای واقعی و عینی و تجربههای دست اول دارند، زیرا توانایی تفکر انتزاعی و استدلال هنوز در آنان رشد نیافته است. بنابراین از طریق بازی و فعالیت به نحوه بهتری یاد میگیرند.
• تأمل کوتاهی میکنند، یعنی توانائی برای تمرکز کردن و توجه به فعالیتها را برای مدت طولانی ندارند. مدت زمان توجه آنان حدوداً 7 تا 15 دقیقه در هر دوره زمانی است که این زمان برای فعالیتهای جسمانی و ذهنی مانند قصه گویی، ساختمان سازی، بازی با شن و مواردی از این قبیل متناسب است.
• برای یادگیری، کنجکاو، خودجوش و مشتاق هستند و به امور تازه با علاقه پاسخ میدهند. هنوز به فعالیتهای گروهی عادت ندارند بنابراین از فعالیتهای گروهی کوچک بهره بیشتری میبرند.
• نمیتوانند به مدت طولانی ساکت و آرام بنشینند، زیرا نیازی درونی برای تحرک و فعالیت جسمی در این سنین وجود دارد.
• از تکرار، به ویژه قصه و داستان و اشعار لذت میبرند.
• به طور طبیعی و با طیب خاطر به موسیقی و اشعار دارای وزن و قافیه پاسخ میدهند.
البته گرچه ویژگی های مشترکی در هر گروه سنی وجود دارد، تفاوتهای فردی در کودکان هم از نظر میزان رشد و هم قابلیتها و تواناییهایشان وجود دارد. کودکان 6-3 ساله نیز از بسیاری جهات با یکدیگر تفاوت دارند (عمادی، 1390).
3-4-کودک و نیازهای اجتماعی
اگر چه شرایط خلقتی انسان، به مانند یک بوم ساخت شرایط زیست او را از نظر طبیعی فراهم ساخته است، ولی دو وجه که لازمه استمرار حیات او بر سطح زمین است، امکان ادامه زیست را برای انسان توجیه می کند. این دو وجه، یکی نیاز طبیعی انسان است و دیگری نیازی است که از نظر اجتماعی بر او مرتبط است. همانطور که از نظر طبیعی و علم رغم فراهم بودن شرایط آن در وجود انسان، نیاز به نفس کشیدن، خوابیدن و غذا خوردن از لازمه های گردش کار حیات طبیعی او محسوب می شود. بنابراین باید هوایی برای تنفس، جای راحت برای خوابیدن و غذای سالمی برای خوردن او فراهم باشد. به همان نسبت نیز انسان به منظور تأمین نیازهای اجتماعی اش لازمه هایی دارد. شرایط طبیعی به مثابه پرنده ای است که همه گونه امکانی برای آن از نظر خلقتی فراهم شده و نیاز اجتماعی لازمه پرواز این پرنده و حد و مرز پرش و چگونه پریدن او را مهیا می سازد.
نیازهای اساسی کودک، قابل دسترسی و حصول است. فقط این نکته قابل اهمیت است که شرایط مناسب رشد کودک، همواره به صورت کامل و یک جا فراهم نیست. از یک بشر با دست درازی در طبیعت و با مصرف هزینه های فراوان به تولد آزمایشگاهی انسان پرداخته از سوی دیگر شرایط لازم زندگی کودکان را در نقاط مختلف جهان با تفاوت های بسیاری همراه ساخته است. صرف نظر از نیازهای اجتماعی انسان که کودک نیز جزیی از آن است، مهمترین نیاز کودک به قرار زیر است :
- مراقب جسمی که نیازمند خانه یا پناهگاه مناسب، غذا، استراحت و بهداشت است.
- حمایت که شامل امنیت و حمایت در برابر سوء استفاده ها و آسیبهای جسمی است.
- امنیت، مراقبت، حمایت و نظارت بر شرایط او که باید با رفتار اجتماعی قابل قبول و در موقعیتی منسجم وجود داشته باشد.
- عشق، محبت، عاطفه و احترام که کودک بتواند در هنگام بروز فشارها احساس راحتی کرده و با مهربانی نگهداری شود.
هنگامی که کودک در خانواده از نظر نیازهای فوق تأمین نباشد، این وظیفه ی مسئولان آموزشی و محلی است که در برابر این شرایط از کودکان حمایت کنند (شارپ و کاوی، 1379؛ 13-9 ).
میاپرینگل پیشنهاد می نماید که کودکان باید در برابر چهار نوع نیاز عاطفی اساسی و به منظور ورود به مرحله بزرگسالی تأمین باشند. این نیازهای عاطفی شامل محبت و امنیت، تجاربی که کودک یافته است ( تجارب جدید )، تعریف و تمجید و شناخت و بالاخره احساس مسئولیت می باشد (داگلاس، 1374؛ 22).
دسته بندی | فنی و مهندسی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مبانی نظری
3-1- آنتروپوپولیس (انسانگرایی) 45
3-2- تاریخچه انسانگرایی 46
3-3- روششناسی تحقیق تفکرات و مبانی نگاه به انسانی بودن بر اساس الگوهای معماری و شهرسازی 46
3-4- الگوی ترقی گرا 46
3-5- استقرار انسانی چون ریشه فضایی – زمانی، یک شهرسازی متداوم 50
3-6-تصور شهر 55
3-6-1 خوانایی 55
3-6-2 یک شهر نمیتواند ... 56
3-6-3- از تصور ذهنیاش جدا میشود 56
3-7- تصور ذهنی از شهر و جهتیابی 57
3-8- تصور شهر و رشد فرد 57
3-9- به طرفداری از تصوری گسنرده 58
3-10- تصور و معانی 59
3-11 محیط خوانا 59
3-12- نظرات پاتریک گدس 60
3-13- نظرات جین جیکوب 60
3-13-1- جذابیت و کارایی 61
3-13-2- انسان، انسان را میجوید 61
3-13-3- خیابان: حفاظت از زندگی 61
3-14- اصول طراحی با دیدگاه انسانگرایه 62
3-15- مراحل رسیدن به طرح 63
3-15-1- ایدوئوگرام 63
3-15-2- مفاهیم پویایی 63
3-15-3- ویژگیهای پویایی 63
3-15-4- انعطافپذیری 63
3-15-5-انسان، انسان را میجوید 63
-1-آنتروپوپولیس (انسانگرایی)
روانشناسی انسانگرا فلسفهای است که به مقام و امیال و اهمیت انسان بیش از هر چیز معتقد است.روانشناسان انسانگرا معتقدند که رفتار انسان معنیدار است و معلول عده زیادی از عوامل فیزیکی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و پیچیده است.
جنبش انسانگرایی بر خصوصیت مثبت یک شخص، ظرفیت انسان برای کمال و حق تعیین سرنوشت تاکید دارد. آنها معتقدند که مردم می توانند عنان زندگیشان را در اختیار بگیرند و بازیچه دست محیط نباشند. از نظر آنها مردم توان حیرتآوری برای خودشناسی هشیارانه دارند و راه کمک کردن به مردم جهت رسیدن به خودشناسی، گرم بودن، دلگرمی دادن و حمایت کردن از آنها است.
از نظر روانشناسان انسانگرا، انتخاب، خلاقیت و خود شکوفایی انسان است که باید در زندگی انسان اصل قرارگیرد.آنها مخالف رهیافت انسانکاوانه هستند و معتقدند دانشی که از شناخت شخصیتهای علیل حاصل شده باشد، صرفا روانی علیل به بار میآورد. آنها با رفتارگرایی هم مخالفند و می گویند دانشی که به شعور و آگاهی نپردازد، باید عمدتا از بررسی سازوارههای پستتر حاصل شده باشند. انسان صرفا از سائقهای اساسی نظیر، سائق جنسی یا پرخاشگری یا نیازهای نکردشناختی (فیزیولوژیک) نظیر گرسنگی و تشنگی انگیزه نمیگیرد.انسان به بسط و پرورش تواناییهای بالقوه و قابلیتهای خود هم نیاز دارد. آنها بالاترین ارزش را حرمت فرد می دانند.
بیشترین تاکید انسانگرایان بر تجربه هشیار، اعتقادبر تمامیت طبیعت آدمی، توجه به آزادی اراده، خودانگیختگی، خود آگاهی، تصمیمگیری نیروی خلاق فرد و مطالعه همه عاملهای مربوط به وضعیت انسان است.
آنها معتقدند که انسان اساسا پاک، طالب رشد و پیشرفت و نیز اصلاح پذیر و فعال است. از نظر آنها فقط کسی را می توان از لحاظ روانی سالم دانست که در حال رشد و حرکت به سمت خود شکوفایی باشد.اکثر روانشناسان انسانگرا با تغییر متغیرهای زیستی و محیطی بر رفتار مخالفتی ندارند، اما بر نقش خود فرد در تعریف و خلق سرنوشت خود تاکید می کنند و لذا آن نوع جبرگرایی را که مشخصه سایر رهیافتهاست، بیارزش میدانند.آنها اظهار می دارند که ما به مراتب بیشتر از موشهای آزمایشگاهی یا آدمهای ماشینی هستیم و مارا نمیتوان به صورت عینی وکمی در آورد وبه واحدهای محرک پاسخ کاهش داد. هدف روانشاسی انسانگرا، فهمیدن جنبههایی از طبیعت انسانی افراد است نه پیشبینی یا تنظیم رفتار آنها.
3-2- تاریخچه انسانگرایی
در نخستین سالهای دهه 1960 جنبشی در روان شناسی آمریکا به وجود آمد که به عنوان روانشناسی انسانگرا یا "نیروی سوم" شناخته شده است. چنانچه از اسطلاح نیروی سوم استنباط میشود، روانشناسی انسانگرا میخواست جای دو نیروی عمده روانشناسی، یعنی رفتارگرایی و روانکاوی را بگیرد.
آبراهام مازلو (1971-1968) بنیانگذار مکتب انسانگرایی و یکی از شاخصترین و فصیحترین مبلغان روانشناسی کمال، همچنین یکی از مهمترین نظریهپردازان نهضت توانایی انسان میباشد. او کسی است که این دیدگاه را به عنوان نیروی سوم در روانشناسی آمریکا مطرح کرد. به عقیده او هر فرد، دارای گرایش ذاتی برای رسیدن به خود شکوفایی است که بالاترین سطح نیاز انسان است.
کارل راجرز(1987-1902)یکی دیگر از نظریهپردازان مکتب انسانگرایی است. راجرز در حرکت بالقوه انسان نفوذ داشت و کارهای او بخش اصلی جنبش بالنده برای انسانیکردن روانشناسی به شمار می رود.به عقیده او همگی ما از یک گرایش فطری برای رشد و کمال برخورداریم. یعنی از نیاز برای پرورش و گسترش تمامی تواناییها و قابلیتهایمان بهرهمندیم، اما فقط در صورتی این تواناییها را پرورش خواهیم داد که خودمان را درست شناخته باشیم.
3-3- تفکرات و مبانی نگاه به انسانی بودن بر اساس الگوهای معماری و شهرسازی
در این قسمت به بررسی دیدگاهها و اقدامات برجسته در تاریخ معماری و شهرسازی در دورانی که سازماندهی برای این کاربوجود آمد میپردازیم و نظرات و اقدامات انجام گرفته را بر اساس الگوهایی که در آن دسته بندی شده اند بیان میکنیم.
3-4- الگوی ترقی گرا
این الگو را می توان از طریق آثار متفاوتی چون اثار اوئن ، فوریه، ریچارد سن ، کابه و پرودون معنا کرد.
تمامی این مؤلفان، مفهوم مشترکی از انسان و منطق دارند، که پیشنهادهایشان را در مورد شهر در بر گرفته و تعیین می کند. این نویسندگان از انسان زمانی که نقدهایشان را از شهرهای بزرگ صنعتی در مورد رسوایی فرد «از خود بیگانه» پایهگذاری میکنند، و زمانی که انسان کامل را هدف خود قرار دهند، تغییری از فرد انسانی به مثابه گونهای مستقل از هر اجبار و اختلاف زمانی و مکانی در نظر دارند که در گونه – نیازهایی، از نظر علمی قابل قیاس، تعریفپذیر است. به گمان اینان مسائل ناشی از رابطه انسانها با جهان و بین خودشان را، نوعی خردگرایی، علم و فن می تواند حل کند، این اندیشه خوشبینانه، روی به آینده دارد و مقهور عقیده ترقی است. انقلاب صنعتی پدیدهای تاریخی- کلیدی است که آینده بشریت را تضمین و سعادتش را تأمین خواهد کرد. این مقدمات عقیدتی به ما این امکان را می دهد تا الگویی را که این مقدمات فراهم میآورند، الگوی ترقیگرا بنامیم. الگویی پیشاپیش و تنها از ویژگیهای «انسان- گونه» ناشی شده است. کونسیدران بی هیچ ابهامی مسأله را مطرح می کند: «انسان با نیازهایشان، با سلیقههایش و تمایلهایش و آنچه به آنها وابسته است، شرایط مجموعهای از نظام ساختمانی را تعیین می کند که بیشتر با طبیعت او سازگار است» بدین گونه ما به راهحل مسأله مهم و زیبای معماری انسان دست پیدا کنیم. آن معماری که بنا بر احتیاجات اندام انسان محاسبه شده، به مجموعه نیازها و امیال انسان پاسخ گفته و با منطق ریاضی با نیازهای مهم و اساسی ساختمان کالبدی او مطابقت دارد . به عبارت دیگر، تحلیل خردگرایانه اجازه خواهد داد تا تعریف از نوع نظم – گونه به دست داده شود که در هر گروه اجتماعی، هر زمان و هر مکان قابل اجرا است. برای این نظم می توان تعداد مشخصی از خصوصیات را بازشناخت.